خلاصه کتاب The Sun Also Rises (خورشید همچنان می دمد) ( نویسنده ارنست همینگوی )

خلاصه کتاب The Sun Also Rises (خورشید همچنان می دمد) ( نویسنده ارنست همینگوی )

«خورشید همچنان می دمد» (The Sun Also Rises) اثر ارنست همینگوی روایتی است گیرا از «نسل گم شده» پس از جنگ جهانی اول. این رمان کلاسیک انگلیسی داستان گروهی از آمریکایی ها و انگلیسی های مقیم پاریس را دنبال می کند که به اسپانیا سفر می کنند و تصویری عمیق از سرخوردگی عشق های نافرجام و جست وجوی معنا در دنیایی ازهم گسیخته ارائه می دهد.

ارنست همینگوی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم و خالق سبک خاص خود در این رمان اولیه اما ماندگار به کاوش در زخم های پنهان جنگ و تأثیر آن بر روح و روان افراد می پردازد. او با نثری موجز و قدرتمند جهانی را به تصویر می کشد که در آن آرمان های قدیمی رنگ باخته اند و شخصیت ها در پی یافتن لذت و رهایی در میان تباهی و ناامیدی دست و پا می زنند. این کتاب نه تنها یک داستان بلکه یک سند ادبی از حال و هوای یک دوران و نسلی است که مسیر تاریخ را تغییر داد.

کاوش در لایه های این اثر ما را با شخصیت هایی آشنا می کند که هرچند ظاهراً در پی تفریح و خوشی هستند اما در عمق وجودشان درگیر بحران هویت و معنای زندگی اند. از جیک بارنز راوی داستان که زخم های فیزیکی جنگ او را از عشق بازداشته تا لیدی برت اشلی زنی زیبا و جذاب که در مرکز کشمکش ها و روابط پیچیده قرار دارد. این رمان با پس زمینه ای از فستیوال گاوبازی پامپلونا و طبیعت بکر اسپانیا تقابلی زیبا میان شور زندگی و تلخی واقعیت را به نمایش می گذارد.

ارنست همینگوی با مهارت بی نظیر خود تأثیرات جنگ را نه تنها در میدان نبرد بلکه در پس کوچه های ذهن و قلب بازماندگان آن به تصویر می کشد. «خورشید همچنان می دمد» صرفاً گزارشی از یک سفر نیست؛ بلکه تحلیلی نافذ از وضعیت انسانی در دورانی پرآشوب است دورانی که در آن ارزش ها دگرگون شده اند و نسل جوان در مواجهه با خلأیی عظیم به دنبال تکیه گاهی جدید می گردد. این اثر دریچه ای است به سوی درک بهتر یکی از مهم ترین دوره های ادبی و اجتماعی غرب و آشنایی با سبک و جهان بینی نویسنده ای که ادبیات مدرن را شکل داد.

خلاصه کتاب

رمان «خورشید همچنان می دمد» با معرفی جیک بارنز روزنامه نگار آمریکایی مقیم پاریس و راوی داستان آغاز می شود. جیک که در جنگ جهانی اول دچار زخمی شده و توانایی جنسی خود را از دست داده درگیر عشقی عمیق اما نافرجام به لیدی برت اشلی زنی انگلیسی و جذاب است که زندگی بی بندوباری دارد و درگیر روابط متعدد است. این عشق ناممکن محور اصلی کشمکش های درونی و بیرونی جیک و سایر شخصیت ها در طول داستان است.

شخصیت های اصلی دیگر شامل رابرت کوهن نویسنده ای یهودی و ثروتمند که به تازگی از همسرش جدا شده و در پی تجربه های جدید است؛ مایک کمبل نامزد اسکاتلندی و دائم الخمر برت؛ و بیل گورتون دوست صمیمی و وفادار جیک هستند. این گروه از دوستان نمادی از «نسل گم شده» هستند که پس از وحشت های جنگ در پی یافتن معنا و لذت در زندگی می گردند اما اغلب در پوچی و روابط سطحی غرق می شوند.

بخش عمده داستان به سفر این گروه به اسپانیا برای شرکت در فستیوال گاوبازی سن فرمین در پامپلونا می پردازد. در طول این سفر تنش ها میان شخصیت ها به خصوص بر سر برت بالا می گیرد. رابرت کوهن که دلباخته برت شده با حسادت سایر مردان مواجه می شود. فستیوال پامپلونا با شور و هیجان رقص نوشیدنی و گاوبازی پس زمینه ای پررنگ برای نمایش سرخوردگی ها و روابط پیچیده شخصیت ها فراهم می کند.

در پامپلونا برت به میگل رومرو یک گاوباز جوان و کاریزماتیک دل می بازد. این رابطه حسادت و خشم کوهن را برمی انگیزد و منجر به درگیری فیزیکی او با سایرین از جمله جیک و مایک می شود. پس از پایان فستیوال و اوج گیری تنش ها گروه از هم می پاشد. جیک و بیل برای ماهیگیری به منطقه ای آرام تر در کوهستان می روند در حالی که برت با رومرو به مادرید می رود. اما رابطه برت و رومرو نیز دوام نمی آورد و برت در نهایت با حالتی آشفته و پشیمان با جیک تماس می گیرد تا او را به مادرید بکشاند. پایان داستان بازگشت جیک و برت به مادرید و درک تلخ ناتوانی آن ها در کنار هم بودن را به تصویر می کشد؛ ناتوانی ای که ریشه در زخم های جنگ و وضعیت روحی و جسمی جیک دارد.

همینگوی در این رمان با نثری ساده گزارشی و عاری از احساسات گرایی تأثیر جنگ را بر روابط انسانی و روان افراد به شکلی ملموس نشان می دهد. او به جای توصیف مستقیم احساسات آن ها را از طریق دیالوگ ها و رفتار شخصیت ها منتقل می کند. سفر به اسپانیا و حضور در فستیوال گاوبازی نمادی از تلاش این نسل برای یافتن اصالت و شور زندگی در میان تباهی است اما در نهایت پوچی و ناکامی بر همه چیز سایه می افکند. شخصیت ها در جست وجوی لذت های آنی هستند اما قادر به برقراری ارتباط عمیق و معنادار نیستند و زخم های پنهان جنگ آن ها را از داشتن یک زندگی طبیعی و عاشقانه باز می دارد.

داستان با تمرکز بر مثلث عشقی جیک برت و کوهن و درگیری های ناشی از حضور برت در میان جمع مردان به بررسی مضامینی چون عشق حسادت مردانگی و تأثیرات مخرب جنگ می پردازد. فضای پاریس در دهه ۱۹۲۰ به عنوان کانون زندگی روشنفکران و هنرمندان مهاجر و تضاد آن با فضای سنتی و پرشور اسپانیا به خوبی در رمان ترسیم شده است. فستیوال گاوبازی با نمادهای مرگ و زندگی شجاعت و ترس بازتابی از وضعیت درونی شخصیت ها و نبرد آن ها با شیاطین درونی شان است.

پایان باز و تلخ رمان تأکیدی بر وضعیت بلاتکلیف و ناامیدانه «نسل گم شده» است. جیک و برت با وجود عشقی که به هم دارند به دلیل شرایط جیک و ناتوانی برت در متعهد بودن به یک رابطه محکوم به تنهایی و جدایی هستند. رمان با جمله ای معروف از برت به پایان می رسد که می گوید: «آه جیک می توانستیم چه زندگی خوبی داشته باشیم!» و جیک در پاسخ با طعنه ای تلخ می گوید: «بله. فکر کردنش جالب است.» این پایان بندی اوج سرخوردگی و ناتوانی این نسل در دستیابی به خوشبختی و آرامش را نشان می دهد.

«خورشید همچنان می دمد» نه تنها تصویری از یک دوره تاریخی خاص بلکه کاوشی عمیق در وضعیت انسانی و مواجهه با فقدان پوچی و ناتوانی است. همینگوی با استفاده از تکنیک «نظریه کوه یخ» تنها بخش کوچکی از داستان و احساسات را به طور مستقیم بیان می کند و بخش اعظم آن را به تخیل و درک خواننده وامی گذارد. این سبک به داستان عمق و پیچیدگی بیشتری می بخشد و آن را به اثری ماندگار در تاریخ ادبیات تبدیل کرده است.

درباره کتاب

«خورشید همچنان می دمد» که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد اولین رمان مهم و پرفروش ارنست همینگوی بود و او را به شهرت جهانی رساند. این کتاب به سرعت به عنوان یکی از آثار کلیدی ادبیات مدرن و نمادی از «نسل گم شده» شناخته شد. این اصطلاح توسط گرترود استاین نویسنده و میزبان محافل ادبی پاریس در دهه ۱۹۲۰ ابداع شد و به نسلی از روشنفکران نویسندگان و هنرمندان آمریکایی اطلاق می شد که پس از جنگ جهانی اول به اروپا مهاجرت کرده بودند و احساس بیگانگی سرخوردگی و بی هدفی می کردند.

رمان همینگوی به بهترین شکل ممکن روح این نسل را به تصویر می کشد. شخصیت های داستان هرچند از طبقات مختلف اجتماعی و با پیشینه های متفاوت هستند اما همگی در یک چیز مشترکند: تجربه ی جنگ یا تأثیرات آن آن ها را دچار نوعی بی حالی و ناتوانی در برقراری ارتباط عمیق و معنادار کرده است. آن ها در پی لذت های زودگذر الکل و روابط سطحی هستند تا خلأ درونی خود را پر کنند اما این تلاش ها اغلب بی نتیجه است و به سرخوردگی بیشتر می انجامد.

یکی از مضامین اصلی کتاب تأثیر جنگ بر مردانگی و هویت است. زخم جیک بارنز نمادی فیزیکی از ناتوانی او در برقراری یک رابطه کامل و سنتی است. این ناتوانی بازتابی از آسیب های روحی و روانی گسترده تری است که جنگ بر نسل او وارد کرده است. مردان داستان اغلب در رقابت با یکدیگر بر سر زن ها و اثبات مردانگی خود هستند اما این رقابت ها نیز به نتایج تلخی می انجامد و ناکامی آن ها در دستیابی به یک زندگی رضایت بخش را برجسته می کند.

سبک نگارش همینگوی در این کتاب نمونه ای بارز از «نظریه کوه یخ» اوست. او از توصیف های طولانی و تحلیل های روانشناختی پرهیز می کند و بر دیالوگ های واقعی و کنش های بیرونی تمرکز دارد. احساسات و انگیزه های درونی شخصیت ها اغلب ناگفته می مانند و خواننده باید با خواندن میان سطرها و توجه به جزئیات کوچک به عمق داستان پی ببرد. این سبک به داستان قدرت و تأثیرگذاری خاصی می بخشد و آن را از احساسات گرایی بی مورد دور نگه می دارد.

فضا و محیط در رمان «خورشید همچنان می دمد» نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. پاریس در دهه ۱۹۲۰ به عنوان مرکز فرهنگی و هنری جهان محل تجمع شخصیت های داستان است اما این شهر نیز نمی تواند آرامش و معنای واقعی را به آن ها ببخشد. سفر به اسپانیا به خصوص منطقه روستایی و کوهستانی و سپس فستیوال پامپلونا تضادی میان طبیعت بکر و اصیل و شور و هیجان گاوبازی با وضعیت آشفته و بی قرار شخصیت ها ایجاد می کند. گاوبازی در رمان نمادی پیچیده است که می تواند به معنای رویارویی با مرگ شجاعت اصالت یا حتی بی رحمی و تباهی باشد.

«خورشید همچنان می دمد» نه تنها یک رمان درباره عشق و روابط انسانی است بلکه یک اثر اجتماعی و فرهنگی است که به بررسی وضعیت یک نسل پس از یک فاجعه بزرگ می پردازد. این کتاب تأثیر عمیقی بر ادبیات پس از خود گذاشت و سبک همینگوی الهام بخش بسیاری از نویسندگان شد. با گذشت نزدیک به یک قرن از انتشار آن این رمان همچنان خواندنی و relevant است و به ما در درک بهتر پیچیدگی های روح انسانی و تأثیر رویدادهای تاریخی بر زندگی فردی کمک می کند.

مضامین دیگری مانند مذهب و معنویت نیز در رمان حضور دارند هرچند به شکلی ضمنی. جیک بارنز با وجود سرخوردگی هایش گاهی به دنبال تسکین در کلیسا و آیین های مذهبی است اما این تلاش ها نیز اغلب ناکام می مانند و نشان دهنده بحران ایمان در این نسل است. از سوی دیگر گاوبازی می تواند برای برخی شخصیت ها به خصوص رومرو نوعی آیین معنوی و هنری باشد که در آن با مرگ و اصالت روبه رو می شوند.

نقدها و تفسیرهای متعددی بر این رمان نوشته شده است. برخی منتقدان آن را شاهکاری در به تصویر کشیدن وضعیت انسان مدرن می دانند در حالی که برخی دیگر به دلیل شخصیت پردازی برت و نمایش روابط پیچیده جنسی در آن دیدگاه های متفاوتی دارند. با این حال ارزش ادبی و تاریخی «خورشید همچنان می دمد» غیرقابل انکار است و این کتاب جایگاه ویژه ای در تاریخ ادبیات آمریکا و جهان دارد. این رمان نه تنها به دلیل داستان جذاب و شخصیت های به یادماندنی اش بلکه به دلیل سبک نوآورانه و نگاه نافذش به وضعیت انسانی اثری است که خواندن آن به هر علاقه مند به ادبیات کلاسیک توصیه می شود.

درباره نویسنده

ارنست میلر همینگوی (Ernest Miller Hemingway) در ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ در اوک پارک ایلینوی ایالات متحده آمریکا چشم به جهان گشود. او یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان آمریکایی در قرن بیستم محسوب می شود که سبک نگارش موجز و گزارش گونه اش تأثیر عمیقی بر ادبیات مدرن گذاشت. پدرش کلارنس همینگوی پزشک بود و مادرش گریس هال همینگوی معلم موسیقی. خانواده او بیشتر اوقات خود را در کلبه ای در شمال میشیگان سپری می کردند و همین امر باعث شد ارنست از کودکی به فعالیت هایی مانند شکار ماهیگیری و طبیعت گردی علاقه مند شود؛ علایقی که بعدها در آثارش بازتاب یافتند.

همینگوی پس از پایان دبیرستان به جای رفتن به دانشگاه کار روزنامه نگاری را آغاز کرد. او برای روزنامه Kansas City Star کار می کرد و در آنجا با اصول نگارش خبری یعنی استفاده از جملات کوتاه پاراگراف های مختصر و تمرکز بر واقعیت ها آشنا شد. این تجربه سنگ بنای سبک خاص او در نویسندگی شد که بعدها به «نظریه کوه یخ» شهرت یافت.

با شروع جنگ جهانی اول همینگوی تلاش کرد به ارتش بپیوندد اما به دلیل ضعف بینایی پذیرفته نشد. او داوطلب خدمت در صلیب سرخ شد و به عنوان راننده آمبولانس در جبهه ایتالیا خدمت کرد. در سال ۱۹۱۸ در حالی که در حال رساندن کمک به سربازان بود به شدت زخمی شد و ماه ها در بیمارستان میلان بستری بود. این تجربه harrowing جنگ و بهبودی در بیمارستان الهام بخش یکی از مشهورترین رمان هایش «وداع با اسلحه» (A Farewell to Arms) شد. در همین بیمارستان بود که با یک پرستار آمریکایی به نام اگنس فون کوروفسکی آشنا شد و به او دل بست اما این رابطه نیز به دلایل مختلف به سرانجام نرسید و همین ناکامی عشقی در آثار متعددی از او بازتاب یافته است.

پس از بازگشت به آمریکا همینگوی به کار روزنامه نگاری ادامه داد و در سال ۱۹۲۱ با هادلی ریچاردسون ازدواج کرد. این زوج به پاریس نقل مکان کردند جایی که همینگوی به سرعت وارد محافل ادبی مهاجران آمریکایی شد. او در پاریس با شخصیت های برجسته ای مانند گرترود استاین اف. اسکات فیتزجرالد ازرا پاوند و جیمز جویس آشنا شد که تأثیر زیادی بر رشد فکری و هنری او داشتند. گرترود استاین در این دوره نقش منتور را برای همینگوی ایفا کرد و اصطلاح «نسل گم شده» را برای توصیف او و هم نسلانش به کار برد.

در دوران اقامت در پاریس بود که همینگوی داستان های کوتاه و سپس اولین رمان مهم خود «خورشید همچنان می دمد» را نوشت. این رمان که بر اساس تجربیات واقعی او و دوستانش در سفر به اسپانیا و شرکت در فستیوال پامپلونا نوشته شده بود موفقیت بزرگی کسب کرد و جایگاه او را به عنوان یک نویسنده مهم تثبیت کرد. پس از انتشار این کتاب زندگی شخصی همینگوی نیز دستخوش تغییراتی شد و او از همسر اولش جدا شد و با پولین فایفر روزنامه نگار مد ازدواج کرد. همینگوی در طول زندگی خود چهار بار ازدواج کرد و در دهه های بعدی عمرش به سراسر جهان سفر کرد در جنگ های داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار حضور یافت و به شکار و ماهیگیری در آفریقا و کوبا پرداخت. این تجربیات پرماجرا منبع الهام بسیاری از آثار او شدند.

از دیگر آثار معروف همینگوی می توان به «وداع با اسلحه» (۱۹۲۹) «برف های کلیمانجارو» (داستان کوتاه ۱۹۳۶) «زنگ ها برای که به صدا در می آیند» (۱۹۴۰) و «پیرمرد و دریا» (۱۹۵۲) اشاره کرد. «پیرمرد و دریا» برای او جایزه پولیتزر را در سال ۱۹۵۳ به ارمغان آورد و نقش مهمی در دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ ایفا کرد. کمیته نوبل به دلیل «تسلط در هنر روایت که اخیراً در پیرمرد و دریا به نمایش گذاشته شده است و برای تأثیر او بر سبک معاصر» این جایزه را به او اهدا کرد.

با وجود موفقیت های ادبی و شهرت جهانی همینگوی در اواخر عمر با مشکلات روحی و جسمی متعددی دست و پنجه نرم می کرد. او از افسردگی شدید پارانویا و بیماری های مرتبط با مصرف الکل رنج می برد. پس از چند دوره بستری در بیمارستان و درمان های مختلف سرانجام در صبح روز ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ در خانه اش در کچوم آیداهو با شلیک گلوله به سر خود به زندگی اش پایان داد. مرگ او ضایعه ای بزرگ برای دنیای ادبیات بود اما آثارش همچنان زنده و تأثیرگذار باقی مانده اند و او را به عنوان یکی از ستون های ادبیات مدرن جهان معرفی می کنند.

رمان کلاسیک و ادبی انگلیسی

«خورشید همچنان می دمد» اثری است که به دلایل متعددی در زمره رمان های کلاسیک و ادبی انگلیسی (و به طور دقیق تر ادبیات مدرن آمریکا به زبان انگلیسی) قرار می گیرد و جایگاه ویژه ای در تاریخ ادبیات دارد. انتشار این رمان در سال ۱۹۲۶ نقطه عطفی در کارنامه همینگوی و در شکل گیری ادبیات مدرنیستی محسوب می شود. این کتاب نه تنها به دلیل محتوا و مضامین عمیقش بلکه به واسطه نوآوری های سبکی اش تأثیر شگرفی بر نسل های بعدی نویسندگان گذاشت.

یکی از دلایل اصلی کلاسیک شدن این رمان به تصویر کشیدن دقیق و نافذ «نسل گم شده» است. این کتاب به بهترین شکل حال و هوای روشنفکران و هنرمندان آمریکایی و اروپایی را پس از جنگ جهانی اول به نمایش می گذارد؛ نسلی که شاهد فروپاشی ارزش های سنتی بود و در دنیایی ازهم گسیخته و بی هدف به دنبال معنا می گشت. همینگوی با تمرکز بر شخصیت هایی که دچار سرخوردگی ناتوانی در برقراری ارتباط عمیق و بحران هویت هستند تصویری ماندگار از این دوران ارائه می دهد که از منظر تاریخی و اجتماعی اهمیت فراوانی دارد.

سبک نگارش همینگوی در این رمان از دیگر عواملی است که آن را به یک اثر کلاسیک تبدیل کرده است. او از نثر ساده موجز و گزارشی استفاده می کند و از توصیف های پرپیچ وخم و جملات طولانی پرهیز می کند. این سبک که بعدها به «نظریه کوه یخ» شهرت یافت بر این اصل استوار است که بخش اعظم معنا و احساسات در زیر سطح داستان پنهان است و خواننده باید با دقت و توجه به جزئیات به لایه های عمیق تر اثر پی ببرد. این نوآوری سبکی در تضاد با سبک های رایج آن زمان بود و راه را برای شکل گیری بسیاری از سبک های نگارشی مدرن هموار کرد.

مضامین مطرح شده در «خورشید همچنان می دمد» نیز جهانی و فرازمانی هستند. مسائلی چون تأثیر جنگ بر روح و روان انسان جست وجوی معنا در دنیایی پوچ پیچیدگی های عشق و روابط انسانی حسادت مردانگی و بحران هویت مسائلی هستند که فارغ از زمان و مکان برای انسان همواره مطرح بوده اند و همینگوی با هنرمندی تمام به آن ها پرداخته است. این جهان بینی تلخ اما صادقانه باعث شده است که خوانندگان در هر دوره ای بتوانند با شخصیت ها و مسائل آن ها ارتباط برقرار کنند.

ساختار رمان با سفر از پاریس به اسپانیا و تمرکز بر فستیوال گاوبازی پامپلونا نیز به جذابیت و اهمیت آن افزوده است. این سفر صرفاً یک حرکت جغرافیایی نیست بلکه نمادی از تلاش شخصیت ها برای یافتن رهایی و اصالت در محیطی متفاوت است. تضاد میان فضای شهری و روشنفکری پاریس با فضای سنتی پرشور و گاه بی رحمانه اسپانیا به عمق مضامین رمان می افزاید و لایه های جدیدی به آن می بخشد. گاوبازی به عنوان یک آیین باستانی در مقابل زندگی مدرن و بی هدف شخصیت ها قرار می گیرد و نمادهای پیچیده ای از شجاعت مرگ هنر و غرایز انسانی را مطرح می کند.

تأثیر «خورشید همچنان می دمد» بر ادبیات پس از خود نیز قابل توجه است. سبک همینگوی و نگاه او به جهان الهام بخش بسیاری از نویسندگان آمریکایی و بین المللی شد. این رمان به عنوان یکی از آثار شاخص ادبیات مدرنیستی در کنار آثار نویسندگانی چون جیمز جویس ویرجینیا وولف و تی. اس. الیوت قرار می گیرد و درک آن برای شناخت جریان های ادبی قرن بیستم ضروری است. با وجود اینکه این کتاب گاهی به دلیل تصویرگری روابط پیچیده و شخصیت های مشکل دار مورد نقد قرار گرفته اما ارزش ادبی و جایگاه آن به عنوان یک کلاسیک بی چون و چرا است.

«خورشید همچنان می دمد» نه تنها به دلیل اهمیت تاریخی و تأثیر ادبی اش بلکه به دلیل قدرت داستان گویی و شخصیت های به یادماندنی اش همچنان یک اثر خواندنی و جذاب است. این کتاب دعوتی است به تأمل در وضعیت انسانی زخم های پنهان جامعه و جست وجوی همیشگی انسان برای یافتن معنا در دنیایی که همیشه آن گونه که انتظار داریم نیست. این ویژگی ها باعث شده اند که این رمان با گذشت دهه ها همچنان در فهرست آثار مهم و تأثیرگذار ادبیات جهان قرار داشته باشد و توسط خوانندگان و منتقدان مورد ستایش قرار گیرد.

نسل گم شده در ادبیات به چه کسانی گفته می شود؟

«نسل گم شده» اصطلاحی است که به نسلی از نویسندگان هنرمندان و روشنفکران آمریکایی اطلاق می شود که پس از جنگ جهانی اول به اروپا مهاجرت کردند و احساس بیگانگی سرخوردگی و بی هدفی داشتند. ارنست همینگوی و اف. اسکات فیتزجرالد از مشهورترین اعضای این نسل بودند.

اولین رمان ارنست همینگوی کدام کتاب است؟

اولین رمان ارنست همینگوی که برای او شهرت و موفقیت بین المللی به ارمغان آورد کتاب «خورشید همچنان می دمد» (The Sun Also Rises) است که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد.

ارنست همینگوی نویسنده کتاب خورشید همچنان می دمد چه آثار معروفی دارد؟

ارنست همینگوی آثار معروف متعددی دارد از جمله «وداع با اسلحه» «زنگ ها برای که به صدا در می آیند» «پیرمرد و دریا» و مجموعه داستان های کوتاهی مانند «برف های کلیمانجارو».

ارنست همینگوی چگونه از دنیا رفت؟

ارنست همینگوی در ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ با شلیک گلوله به سر خود در خانه اش در کچوم آیداهو به زندگی اش پایان داد. او سال ها با افسردگی و مشکلات روحی دست و پنجه نرم می کرد.

ارنست همینگوی چه افتخارات و جوایزی کسب کرده است؟

ارنست همینگوی در سال ۱۹۵۳ برنده جایزه پولیتزر برای رمان «پیرمرد و دریا» شد و در سال ۱۹۵۴ نیز جایزه نوبل ادبیات را به دلیل تسلط در هنر روایت و تأثیر بر سبک معاصر دریافت کرد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب The Sun Also Rises (خورشید همچنان می دمد) ( نویسنده ارنست همینگوی )" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب The Sun Also Rises (خورشید همچنان می دمد) ( نویسنده ارنست همینگوی )"، کلیک کنید.